عاشق

گفتم نرو پرپر میشم

 

گفتی: میخوام رها باشم

 

گفتم: آخه عاشق شدم

 

گفتی:میخوام تنها باشم

 

گفتم: دلم

 

گفتی: بسوز

 

گفتی: یه عمری باز هنوز

 

گفتم: پس عمرم چی میشه

 

گفتی: هدر شد شب و روز

 

گفتم: آخه داغون میشم

 

گفتی: به من خوش میگذره

 

گفتم: بیا چشمام تویی

 

گفتی: آخر کی میخره

 

گفتم: منو جنس میبینی؟

 

گفتی: آره بی قیمتی

 

گفتم: یه روز کسی بودم

 

با من نکن بی حرمتی

 

گفتم: صدام میمیره باز

 

گفتی: با درد بسوز بساز

 

گفتم : حالا که پیر شدم

 

گفتی: که از تو سیر شدم

 

گفتم: تمنا میکنم

 

گفتی: میخوام خردت کنم

 

گفتم: بیا بشکن تنو

 

گفتی: فراموش کن منو

 

| 17 تير 1389برچسب:,| 19:15 | مرتضی|

سکوتي شکسته و درهم

 اينجا من هستم؛ ، سکوتي شکسته و درهم بخاطر هر روز نديدن تو

اينجا من هستم ؛

تهي از زندگي و روزمرگي ، خالي تر از هميشه؛ با کلافي درهم و پيچ در پيچ

معني سکوتم را با چشمانم برايت بارها فرستاده ام

اينجا من هستم با آوازي که هرگز نشنيدي

من هستم و سازي مبهم

اينجا من مانده ام تنها در پس اندوه صداي کهنه سازم

من هستم و گلي پرپر شده از عشقي کور

اينجا در شهري دور من مانده ام به انتظار هر لحظه که بيايي

در شهري خاک گرفته و غروبي تنگ ،

من هستم و سيمايي شکسته تر از هميشه

اينجا من هستم و خيال هميشگي چشمان مشکي تو. . .

حتي كلمات هم دگر از نوشتن دردهايم عاجزند

| 15 تير 1389برچسب:,| 19:56 | مرتضی|

این روزها دوست داشتن دلیل می‌خواهد!

 

                          " دوست داشتن دلیل نمی خواهد ... "

ولی نمی دانم چرا ...

خیلی ها ...

و حتی خیلی های دیگر ...

می گویند :

"  این روز ها ...

دوست داشتن

دلیل می خواهد ...   "

و پشت یک سلام و لبخندی ساده ...

دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده ...

دنبال  گودالی از تعفن می گردند ...

.

.

.

دیشب ...

که بغض کرده بودم ...

باز هم به خودم قول دادم ...

من  "  سلام  "  می گویم ...

و "   لبخند  "  می زنم  ...

و قسم می خورم ...

و می دانم ...

عشق  "  همین است ...

به همین ساده گی ...
| 15 تير 1389برچسب:,| 19:52 | مرتضی|

فقط مي خوام من باشم ...

 ...نمي خواهم به جز من دوستدار ديگري باشي
براي لحظه اي حتي به فکر ديگري باشي
نمي خواهم کسي نامش به لب هاي تو بنشيند
نمي خواهم صفاي خنده ات را ديگري بيند
نمي خواهم کسي يادت شود در پهنه ي هستي
نمي خواهم به غير از من بگيرد دست تو دستي
نمي خواهم کسي جز من به يار من سخن گويد
اگر چه قاصد من باشد و پيغام من گويد
نمي خواهم که نقش چهره ات بر خاطري ماند
خيال ديگري بنياد عشق ما بر اندازد

| 15 تير 1389برچسب:,| 19:47 | مرتضی|

دلم به هنگام نوشتن نام تو مي لرزد!

 دستم نه
اما دلم به هنگام نوشتن نام تو مي لرزد!
نمي دانم چرا
وقتي به عكس سياه و سفيد اين قاب طاقچه نشين نگاه مي كنم
پرده لرزاني از باران و نمك
چهره تو را هاشور مي زند!
همخا نه ها مي پرسند:
اين عكس كوچك كدام كبوتر است
كه در بام تمام ترانه هاي تو
ردپاي پريدنش پيداست؟
من نگاهشان مي كنم
لبخند مي زنم
و مي بارم!
حالا از خودت مي پرسم!
آيا به يادت مانده آنچه خاك پشت پاي تورا
در درگاه بازنگشتن گل كرد
آب سرد كاسه سفال بود
يا شورابه گرم نگاهي نگران؟
پاسخ اين سوال ساده
بعد از عبور اين همه حادثه در يادت مانده است؟
.......................
فرض كن پاك كني برداشتم
و نام تورا
از سرنويس تمام نامه ها
و از تارك تمام ترانه ها پاك كردم!
فرض كن با قلمم جناق شكستم!
به پرسش و پروانه پشت كردم
و چشمهايم را به روي رويش رؤيا و روشني بستم!
فرض كن ديگر آوازي از آسمان بي ستاره نخواندم
حجره حنجره ام ازتكلم ترانه تهي شد
و ديگر شبگرد كوچه شما
صداي آوازهاي مرا نشنيد!
بگو آنوقت
با عطر آشناي اين همه آرزو چه كنم؟
با التماس اين دل در به در!
با بي قراري ابرهاي باراني.......
باور كن به ديدار آينه هم كه ميروم
خيال تو از انتهاي سياهي چشمهايم سوسو مي زند!
موضوع دوري دستها و ديدارها مطرح نيست
همنشين نفسهاي من شدهاي
با دلتنگي ديدگانم يكي شده اي!

| 15 تير 1389برچسب:,| 11:30 | مرتضی|

مي ترسم از ... ؟!

 از عشق که....نه....اما از عاقبت بي عقوبت! اين همه فاصله،
از انتهاي نامعلوم اين کوچه هاي بي چراغ و چلچله!،.........مي ترسم!
من از لحظه اي که چشم هاي تو،بين آوار اين همه نگاه معنا دار گم شوند!
من از دمي که بازدم تو پاسخش نباشد،مي ترسم!
اما اگر راستش را بخواهي!نمي دانم که از عاقبت اين همه ترانه و نامه ي بي جواب!مي ترسم يا نه؟!
فقط مي دانم که.....محتاجم!
محتاج سکوت ستاره!محتاج لطافت صبح!محتاج صبر خدا!من محتاج ترانه هاي بي قفس ِ پر از کبوترم!
من محتاج واژه هاي ساده و بي تکلفم واژه هائي که بشود با آب غسلشان داد!
من محتاج نگاهي از جنس آب و لبخندي از جنس صداقتم!من محتاج عطر يک احساس باران زده ي نمناکم!
من محتاج توام!محتاج نگاه تو،محتاج لبخند تو،محتاج احساس تو،
همين!از اين ساده تر و بي تکلف تر در کلام من نمي گنجد!
من محتاج توام که بيايي و مرورم کني!با يک هوا هق هق!با يک جفت نگاه خيس!
من محتاج يک دنيا آسمان ِ ابريَم!که ببارد،....که براي من بشود،بهانه اي از جنس معجزه!
تا بگويم تو را به حرمت اين ابرها که مي گريند قسم، کمکم کن

| 15 تير 1389برچسب:,| 11:27 | مرتضی|

دوستم دارد يا . . . ؟

 رز زيباييست پس دوستم دارد

ندارد چون هيچ وقت برايم رز نخريد

پر پرش مي کنم رز را

دوست دارد مرا

دوست ندارد مرا

دوست دارد مرا

ندارد اگر نه رهايم نمي کرد

دارد چون نوبت گلبرگ دوست دارد! است

ندارد اگر نه رهايم نمي کرد

دارد اگر نداشت به سراغم نمي آمد

ندارد چون از ابتدا قصدش رفتن بود

دارد اگر قصد رفتن داشت چرا از ابتدا آمد ؟

ندارد خودت خوب مي داني

دارد چون جوابم را ندادي

ندارد ، آمد که بسوزاند دلت را !

دارد اگر نداشت چکار به دلم داشت ؟

ندارد ، دل سوزاندن عادتش بود !

دارد چون نوبت گلبرگ دوست دارد ، است

ندارد ، نوبتي هم باشد دوستت ندارد

دارد ، چون دل به دل راه دارد

ندارد ، خودت را گول نزن ، دل هم به دل راه ندارد

دارد . . .

ندارد . . .

دارد . . .

ندارد . . .

چه داشته باشد چه نداشته باشد مهم نيست

به هر حال من دوستش دارم

| 15 تير 1389برچسب:,| 10:52 | مرتضی|

 

esiqeshm.blogfa.com

********.:.:.:.:.:.:.:راز هاي عشق.:.:.:.:.:.:.:********

راز عشق در تواضع است .

اين صفت به هيچ وجه نشانه تظاهر نيست.

بلكه نشان دهنده احساس و تفكري قوي است .

ميان دو نفري كه يكديگر را دوست دارند

تواضع مانند جويبار آرامي است كه چشمه محبت

آنها را تازه و با طراوت نگه ميدارد.

راز عشق در احترام مقابل است.

احساسات متغير اند اما احترام دو طرف ثابت مي ماند .

اگر عقايد شريك زندگي ات با عقايد تو متفاوت است

با احترام به نظراتش گوش كن.

احترام باعث مي شود كه او بتواند خودش باشد.

راز عشق در اين است كه

به يكديگر سخت نگيريد .

عشقي كه آزادانه هديه نشود اسارت است.

راز عشق در اين است كه

هر روز كاري كني كه شريك زندگي ات را

خوشحال كني

كاري مثل دادن هديه اي كوچك تحسين يا

لبخندي از روي محبت .

نگذار كه جويبار محبت از كمي باران بخشكد.

راز عشق در اين است كه

رابطه تان را مانند يك باغ با محبت تزيين كنيد .

بذر علاقه ها  و عقده هاي تازه رابكار كه زيبايي برويد .

ضمنا فراموش نكن كه باغ را بايد هرس كرد مبادا

غنچه هاي گل پوشيده از علف هاي هرز عادت شود .

براي اين كه عشق همواره با طراوت بماند نبايد به آن

مثل هنر خلاقانه نگاه كرد .

راز عشق در خوش مشربي است .

شوخي با ديگران را فراموش نكن در ضمن

مراقب شوخي هايت هم باش .

شوخي نا پسند نكن. شوخي بايد از روي حسن

نيت باشد نه نيشدار .

| 17 خرداد 1389برچسب:,| 11:1 | مرتضی|

این دگر من نیستم من نیستم

حیف از آن عمری که با من زیستم

آن لبانم بوسه گاه بوسه ات

خیره چشمانم به راه بوسه ات

ای تشنج های لذت در تنم

ای خطوط پیکرت پیراهنم

آه می خواهم که بشکافم ز هم

شادیم یک دم بیالاید به غم

آه میخواهم که برخیزم ز جا

همچو ابری اشک ریزم های های

خورم آن روز که در صحنه شطرنج دلت

شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم.

| 17 خرداد 1389برچسب:,| 11:0 | مرتضی|

 

هنگام که گریه می دهد ساز


این دود سرشت ابر بر پشت


هنگام که نیل چشم دریا


ازخشم به روی میزند مشت


زان دیر سفر که رفت از من


غمزه زن و عشوه ساز داده


دارم به بهانه های مانوس


تصویری از او بر گشاده


لیکن چه گریستن چه طوفان؟


خاموشی شبی است هر چه تنهاست


مردی در راه میزند نی


و آواش فسرده بر می آید


تنهای دگر منم که چشمم


طوفان سرشک می گشاید


هنگام که گریه می دهد ساز


این دود سرشت ابر بر پشت


هنگام که نیل چشم دریا


از خشم به روی می زند مشت
...

| 17 خرداد 1389برچسب:,| 10:58 | مرتضی|

 

كشتن انسان را كجا باور كنم

صحبت از پژمردن يك برگ نيست

واي جنگل را بيابان ميكنند

دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان ميكنند

هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا

آنچه اين نامردان با جان انسان ميكنند

صحبت از پژمردن يك برگ نيست

فرض كن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست

فرض كن يك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض كن جنگل بيابان بود از روز نخست

در كويري سوت و كور

در ميان مردمي با اين مصيبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانيت است

 اسی قشم

| 17 خرداد 1389برچسب:,| 10:56 | مرتضی|

كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند
بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند

بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را
شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران كه می بارد شما را تر كند
| 12 خرداد 1389برچسب:,| 19:19 | مرتضی|

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟
تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من هم
شعرهایم را که بی پرواست ، می دانی؟
هر چه می خواهیم – آری – از همین امروز
از همین امروز ، مال ماست ، می دانی؟
گرچه من ، یک عمر همزاد عطش بودم
روح تو ، هم – سایه دریاست می دانی؟
دوستت دارم!» - همین ! – این راز پنهانی
از نگاه ساکتم پیداست ، می دانی؟
عشق من ! – بی هیچ تردیدی – بمان با من
عشق یک مفهوم بی « اما» ست ، می دانی
| 12 خرداد 1389برچسب:,| 19:19 | مرتضی|

اگه از من تو بپرسی رنگ عاشـقــی چه رنگه
من میگم رنگش سیـــاهه اما باز واسم قشنگه
تو همونی که میگفتی همیــشه پیشم می مونی
چرا قلبــمو شکستی
چرا از من گریــزونی
باور نداره قلبم وقت وداع رسیده
انگار که غم آتشی بر پیکرم کشیده
دونه دونه روی ناودون
قطره های ســرد بارون
بــی تـو اما یه کویرم
تــو نباشی من می میرم
قطره قطره چکه چکه اشک آسمون می باره
گله دارم از خــداونـد اگه باز تو رو نیاره
گله دارم از خــداونـد اگه باز تو رو نیاره
| 12 خرداد 1389برچسب:,| 19:17 | مرتضی|

 

 

 

 

  مراصدبارازخودبراني                 

                                       دوستت دارم   

به زندان خيالت هم كشاني

                                        دوستت دارم   

چه سود ازمهر ورزيدن

 چه حاصل از وفا   كردن       

مرا لايق بداني يا نداني

                                      دوستت دارم  


 
| 10 خرداد 1389برچسب:,| 19:21 | مرتضی|

دوستت دارم گلم

 

| 10 خرداد 1389برچسب:,| 19:11 | مرتضی|

   معنای زنده بودن من با تو بودن است.

 

نزدیک دور

               سیر گرسنه

                              رها اسیر

                                            دلتنگ شاد

 

        آن لحظه ای که بی تو سر آید مرا مباد!

 

مفهوم مرگ من

              

                         در راه سرفرازی تو در کنار تو

 

معنای عشق نیز

      

           در سرنوشت من

 

                با تو همیشه با تو برای تو زیستن

| 10 خرداد 1389برچسب:,| 19:10 | مرتضی|

 یــــــادمــــــان باشد از امروزخــــــطايي نکنــــــيم

 گــــــر که درخويــــــش شــــــکستيم صــــــدايي نکنيــــــم

 پــــــر پروانــــــه شکســــــتن هنــــــر انســــــان نيــــــست

 گــــــر شکستـيــــــم زغفــــــلت مــــــــــــن و مــــــايي نکنيــــــم

يــــــادمــــــان باشــــــد اگــــــر شــــــا خــــــه گلــــــي را چيــــــديم

 وقت پــــــرپــــــر شدنش ســــــازو نوايــــــي نکنيــــــم

يــــــادمــــــان باشد اگــــــر خــــــاطــــــرمــــــان تنهــــــا مــــــانــــــد

طلــــــب عشــــــق، زهــــــر بــــــي ســــــرو پــــــايي نکنيــــــم

 

| 10 خرداد 1389برچسب:,| 19:6 | مرتضی|

 

 در سرزمینی بنام عشق رشته کوهی وجود دارد بنام:

{محبت}

و از این رشته کوه رودی می گذرد بنام:

                                                                  {صفا}                                                     

و این رود به آبراهی می ریزد بنام:

                                                                   {وفا}                                                     

و این آبراه به آبشاری می ریزدبنام:

                                                                  {عشق}                                                 

و در آخر،این آبشار به اقیانوسی می ریزد بنام:

                                                              ((وداع عشق))                                            

 

| 10 خرداد 1389برچسب:,| 19:3 | مرتضی|

 

يک پنجره براي ديدن

يک پنجره براي شنيــــــــــــــــــدن

يک پنجره که مثل حلقه ي چاهــــــــــــــــــــــــي

در انتهاي خود به قلب زمين مي رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد

و باز مي شود به سوي وسعت اين مهرباني مکرر آبي رنـــــــــــــــــــــــگ

يک پنجره که دست هاي کوچک تنهايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي را

از بخشش شبانه ي عطر ستاره هاي کريــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

سرشار مي کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

و مي شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

خورشيد را به غربت گل هاي شمعداني مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد

يک پنجره براي من کافيســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

*ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــــــــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ*

*ـــــــــــــــــــــــــــــ*

*ــــــــــــــــ*

*ــــــ*

*

| 10 خرداد 1389برچسب:,| 19:1 | مرتضی|

دفتر عشـــق كه بسته شـد

ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم

خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون

به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

اونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

حالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد  زدم

غــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

بازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

از تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم

چــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم

دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو

آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه

دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه

بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو

ازاون كه عاشقــــت بود

بشنو اين التماسرو

| 10 خرداد 1389برچسب:,| 18:59 | مرتضی|

  

دلتنگتم

و دیدار تو درمان من است

| 9 خرداد 1389برچسب:,| 20:36 | مرتضی|

کجا بــودي وقتي برات شکستـم             يخ زده بود شـاخه گُلم تو دستـــم

کجــا بـودي وقتــي غريبــي و درد            داشت مـن تنها رو ديوونه ميـــکـرد

کجــا بودي وقتي کنـار عکســـات            شبا نشستم به هواي چشمـــات

کجا بــودي ببيني مــن ميســـوزم            عيــن چشــات سيـاهه رنـگ روزم

ســـرزنشــــاي مردمـــو شنيـــدم            هــر چــي که باورت نميشه ديـدم

کنـــايه هــاشونــو به جون خريدم            نبــود ستــاره ام شبـا گريه چيـدم

کجا بودي وقتي اشکــام ميريخت           خون جاي گريه از چشام ميـريخت

کجـــا بودي وقتـــي آبـــروم مـــرد           امــا به خـاطر چشات قسم خـورد

کجـــا بودي وقتي که پرپر شـــدم           سوختم و از غمت خاکستر شدم

خنده واسه هميشه از لبـام رفت

رسيدن از مرمر رويــاهـــــام رفت 

| 9 خرداد 1389برچسب:,| 20:34 | مرتضی|

دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق  كنم

زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده

زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده

 زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع

كننده است كه زندگی زيباست

اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای

قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم

             

| 9 خرداد 1389برچسب:,| 20:30 | مرتضی|

 

m

چه زیباست بخاطر تو زیستن

وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛

و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو،

مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت،

زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست،

وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛

برای تو می تپد

| 9 خرداد 1389برچسب:,| 20:24 | مرتضی|

Niki

sallam karet ghashange pishe manam bia www.koloche.loxblog.com www.nimkatkhis.blogfa.com [Web] – نوش آفرین

*•. .•* .•*..•*..*•. .•*..*•. . .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. . -´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•. ´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•. ´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•. #############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•. ###############´´###..•*..*•. .•*..*•. ############### ´###..•*..*•. .•*..*•.. ´##################.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´###############..•*..*•. .•*..*•. آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.• .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.

Diana

hi disko web in beautiful boys i am waiting for coming you bye مجتبی زهرایی سلام انشالله که به مهتاب عزیز می رسی. به قلب پاک و عاشقت تبریک می گم. به منم سر بزن

 ali

salam web ghashangi dari be man ham ye sar bezan va nazar bede

هدی

سلام دوست عزیز وبلاگ بسیار1000000زیبایی داری ارزومند ارزوهایت

نسرین

سلام دوست عزیز چه وب زیبا و رمانتیکی دارین تبریک میگم امیدوارم همیشه موفق باشین و به اونی که مرادتونه برسین

Niki

agha eival damet garm khosham omad mashallla be manam sar bezanhal dashti ina ro ham bebin www.nimkatkhis.blogfa.com www.azhirasir.blogfa.com www.kuloche.javanblog.com www.koloche.loxblog.com

Mehran

عالی بود

.::حميدآنلاين ::.

سلام عزيزم من به وبلاگ شما سرزدم وبلاگ باحالي داري. من تو را با نام عاشق لينك مي كنم

 

diana

سلام یه سری هم به اونور بازاری ها بزن به حجره من خوشحال میشم بای تا های

در بایان از دوست خوب وبلاگ نویس وخواهر گلم شادی جان به خاطر نظرات قشنگ و دلگرمی هاش بسیار تشکر می کنم ادزس وب شادی جان www.enriko.loxblog.com

ازهمه دوستانی که نظر دادن بسیار متشکرم امیدوارم بازم به ما سر بزنن ونظرات قشنگشون رو برای من بنویسن نظرات شما باعث بهتر شدن هرروزه این وب میشه باتشکر مدیر وب مرتضی

| 8 خرداد 1389برچسب:,| 20:19 | مرتضی|

در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكيلم دلم بود و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم و من گفتم به تو بگويند: دوستت دارم
| 8 خرداد 1389برچسب:,| 20:13 | مرتضی|






 شعر و
 متن عاشقانه  sms-jok.royablog.ir


من می آیم..

        آرام...بی صدا...

                      قدم بر میدارم درون كوچه های دلتنگی ات.

 

تو در خوابی...

           عمیق فرو رفته ایی در رویای مهتابی ات.

 

از این من تا تو...

                             یك ترانه؛ یك رویا؛یك مهتاب فاصله است!

 

من می گذرم....

               شب را می برم.....

                                 تو بر می خیزی...

                                                  نگاه می كنی...

                                                           جای پایی برایت آشناست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

| 8 خرداد 1389برچسب:,| 10:7 | مرتضی|


شعر و متن 
عاشقانهsms-jok.royablog.ir


پشت تنهایی من که رسیدی ،

گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،

گوش تو را کر میکند

اما !

چشمهایت را باز کن

تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی

هجوم سایه های خیال،

سرابهای بی وقفه ی عشق،

تک بوسه های سرد

و فریادهای عقیم جوانی

منظره ای به تو میدهد

که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی ...!

| 8 خرداد 1389برچسب:,| 9:56 | مرتضی|

 

شعر و متن عاشقانه sms-jok.ir


باز صدای تو،  تو گوشم منو می بره به رویا...

          میدونم جایی نداره ، حتی دستام توی دستات ...

          تو برام زندگی هستی، نفسام بی تو خستن....

          تو رو فریاد میزم باز، تا بدونی با تو هستم...

          تو بگو چشمای ،آخه بگو به کی داری زل می زنی؟؟

          می دونی دل اون جای دیگس، نمی خواد که حتی واسش حرف بزنی!!!

          هنوزم اسمتو هر روز رو لبهامه ، حتی عطره نفسات توی خاطرمه...

          چشای تو داره منو با خودش می بره، نمی خوام نه دیگه عشقه تو بسمه...

| 8 خرداد 1389برچسب:,| 9:54 | مرتضی|

صفحه قبل 1 ... 19 20 21 22 23 ... 27 صفحه بعد

De$ign:khanoomi